نقض حقوق بشر |
آمریکاییان سالها است که بر انتخابات ایران و روش آن خورده می گیرند و آن را نقض حقوق شهروندی می دانند، اما جالب توجه است که روش آمریکایی در انتخاب رییس جمهور و حتی تعیین کاندیدای ریاست جمهوری نه به رأی مستقیم مردم، بلکه به واسطه نمایندگانی است که آنان به جای مردم تصمیم می گیرند و تعیین تکلیف می کنند. گویا آمریکاییان تصمیم چند صد تن برای تعیین مقدرات چندین میلیون نفر را روشی آزاد و دموکراتیک می پندارند!
![]() آیا برگزاری انتخابات، حتی در صورت برگزاری صحیح و سالم، ملاک وجود قدرت مردم در نظام مردم سالار است؟ به نظر می رسد چنین تصوری از آزادی و دموکراسی تصوری سطحی است که فقط به درد استفاده ابزاری از ادعای آزادی می خورد. سردمداران آمریکا با اشاعه چنین تصوری نه تنها استفاده ابزاری از آزادی را در آمریکا به پیش می برند، بلکه این امر مستمسک دخالتهای نامشروع بین المللی آنها شده است. علاوه بر مطلب فوق، حاکمیت دو حزبی در آمریکا روی دیگر سکه آزادی آمریکایی را نشان می دهد. تبلیغات آمریکایی به کرات دموکراسی خود را سمبل آزادی و حتی عین آزادی دانسته است. به گمان آنان هر فرد و حزبی می تواند در آمریکا آزادانه فعالیت کند. بر اساس چنین تبلیغاتی است که آمریکا بهشت آزادیهای انسانی تصور شده است. با وجود تبلیغات و اداعایی اینچنینی، واقعیت حاکمیت دو حزب دموکرات و جمهوری خواه چیز دیگری را نشان می دهد. تسلط این دو حزب بر اهرمهای قدرت و کانونهای آن به گونه ای است که در عمل امکان فعالیت سیاسی خارج از آن دو را منتفی کرده است. البته در آمریکا بیان نظر و عقیده آزاد است و هر کسی که توان مالی دارد می تواند به وسیله های متفاوتی از قبیل رسانه ها، سخنرانی ها و ... عقیده خود را بیان کند. مارتین لوترکینگ آزاد است تا سیاه پوستان را در واشنگتن جمع کند و در برابر مجسمه آبرهام لینکلن اعتراض خود را به سیستم سیاسی آمریکا و تبعیض نژادی بیان کند. اما مسئله اساسی مهم در کنترلی است که بر تمام عرصه ها وجود دارد و اجازه نمی دهد عملی از چارچوب مقبول خودش خارج شود و در این راه حاضر است تا همان مارتین لوترکینگ را هم بی رحمانه قربانی کند. حقیقت آن است که دموکراسی آمریکایی قدرت مردم را چه در بروزش به وسیله انتخابات و چه در موجودیتش به صورت احزاب در کنترل و انحصار طبقه محدودی قرار داده است. این طبقه به اسم آزادی و قدرت مردم بر مردم حکومت می کند و در عمل اجازه نمی دهد چیزی از کنترلش خارج شود. در این صورت، می توان پرسید چنین نظامی دموکراسی است یا در حقیقت، نظامی الیگارشی که در زیر لوای دموکراسی پنهان شده و فریبکارانه ادعای آزادی و دموکراسی دارد؟ لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
جستجو
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبر نامه
|
|