سفارش تبلیغ
صبا ویژن
روی دیگر چهره غرب 

 آن‌ها‌از‌کدام‌دموکراسی‌سخن‌می‌گویند؟!

قِصه پر غُصه دموکراسی غربی و پافشاری مدعیان این دموکراسی برای صدور آن به اقصی نقاط جهان، به یک تراژدی تبدیل شده است. این قصه هر چند به یک طنز تلخ تبدیل گردیده، اما در ورای آن می‌توان روی دیگر چهرة دروغین غرب وحشی را به وضوح مشاهده کرد. غربی که امروزه داعیه انسان دوستی‌اش گوش فلک را پر کرده است، خود روزگاری پیشقراول توحش ننگین بود و امروزه نیز سردمدار توحّش مدرن شده است؛ توحش مدرنی که نمایش آن امروزه در عراق، افغانستان و سایر نقاط دنیا دیده می‌شود. تاریخ سیاه استعمار، گواهی می‌دهد که کشورهای به اصطلاح صلح‌طلب امروزی، چه جنایت‌هایی که در حق بشریت روا نداشته‌اند. جنایت‌هایی که بر سنگینی کتاب ننگین قرن‌ها استعمار افزوده است. اسپانیا، پرتغال، هلند، فرانسه، بریتانیا، روسیه و این اواخر ایالات متحده آمریکا و همة آنانی که در شمار استعمار می‌باشند، نمی‌توانند امروزه مدعی آزادی و برابری حقوق باشند، از صلح و پرهیز از جنگ سخن بگویند و از لزوم پرهیز از خون‌ریزی دم بزنند؛ چرا که آنان خود محکوم به ارتکاب همه جنایاتند. در طول تاریخ و در هر جنگ و نزاعی، رد پای استعمار دیده می‌شود تا به نوعی به مفهوم دموکراسی از نگاه آنان پی ببریم. راستی! آن‌ها از کدام دموکراسی سخن می‌گویند؟!

هیروشیما و ناکازاکی؛ جایی برای تجلّی دموکراسی غربی

کتاب قطور جنایات غربی‌ها به سرکردگی قدرت جدید استکباری؛ یعنی ایالات متحده آمریکا، تنها با پیروزی متفقین به پایان نرسید، بلکه جنایت‌بارتر از قتل عام میلیونی این جنگ، حمله اتمی به دو شهر مهم ژاپن بود، تا بدین صورت پردة جنایات غربی‌ها کامل‌تر شود. ساعت نه و 15 دقیقه صبح ششم اوت 1945 میلادی، اولین جرقه صدور دموکراسی غربی زده شد. مردم هیروشیما در این تاریخ، اولین محموله دموکراسی غربی‌ها را دریافت کردند: «یک بمب اتمی قوی با تلفات 130 هزار نفری و تخریب 90 درصد شهر». دومین محموله، امّا سه روز بعد و در حوالی ظهر، این بار برای مردم ناکازاکی ارسال شد: «بمب اتمی این‌بار با تلفات 75 هزار نفری». سال‌ها بعد در یکی از طبقات زیرین سازمان ملل متحد در نیویورک، یک بطری شیشه‌ای که در اثر حرارت بمب اتمی که بر سر مردم بی‌گناه ناکازاکی پرتاب و ذوب شده بود را در معرض نمایش گذاشتند. این شیشه در اثر حرارت شدید، شکل و فرم خود را از دست داده بود. نمایش این شیشه، بیان این نکته بود که پوست و گوشت و استخوان مردم نیز طبیعتاً در اثر شدت صدمات این بمب خانمانسوز به شدت سوخته و خاکستر شده است. این نمایش دموکراسی آمریکایی در ژاپن، هر چند با کشته و زخمی شدن 200 هزار تن از مردم بی‌گناه همراه بود، اما تلفات آن در همین مقدار باقی نماند، بلکه تعداد زیادی از مردم ژاپن، بعدها بر اثر ابتلاء به سرطان ناشی از آن بمب‌های اتمی، جان خود را از دست دادند. این نمایش دموکراسی، ظهور قدرت جدیدی به نام ایالات متحده را خبر داد و یانکی‌ها نیز جهت تثبیت هژمونی برتری‌طلبی خود، فقط به این جنایت بسنده نکردند، بلکه جهت آن‌چه گسترش دموکراسی در جهان می‌خواندند، به جنایاتی دست زدند که ذکر چند نمونه از این دست جنایت‌ها بر ددمنشی مدعیان صدور دموکراسی صحه می‌گذارد:

1.ویتنام: پس از بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی، شاید بتوان وحشیانه‌ترین آدمکشی قرن توسط آمریکایی‌ها را در کشوری کوچک در قسمت جنوب شرقی آسیا به نام ویتنام دانست. تهاجم گسترده آمریکا به ویتنام با استفاده از 540 هزار سرباز آمریکایی – که در نوع خود یکی از بزرگ‌ترین لشکرکشی‌ها در طول تاریخ به حساب می‌آید – حدود 14 سال به طول انجامید تا بدین طریق به ادعای یانکی‌ها، دموکراسی در ویتنام حاکم شود. تعداد تلفات ارتش آمریکا در این جنگ خانمانسوز، بیش از 211 هزار نفر اعلام شد و طبیعی است چندین برابر این تلفات نیز، مردم ویتنام قربانی جاه‌طلبی‌های سران کاخ سفید شدند. از جمله اقدامات سیاه ارتش آمریکا در این جنگ، استفاده از یک نمونه بمب‌های شیمیایی محتوی مواد نارنجی رنگ به نام اِیْجِنْت اورنج «Agent Orange» بود که تاکنون نیز اثرات منفی خود را بر مردم ویتنام و حتی خود سربازان آمریکایی گذاشته است. هفتم ماه می سال 1975، در واقع پایانی ناکام بر صدور دموکراسی آمریکایی‌ها به ویتنام بود تا بدین ترتیب جهانیان از نتایج این صادرات آمریکایی مطلع شوند.

2.گرانادا: کشور کوچک گرانادا در قارة آمریکا نیز در 25 اکتبر 1983، طعم تلخ دموکراسی صادره از کاخ سفید را چشید. رونالد ریگان – رئیس جمهور وقت آمریکا - در حالی به قتل مردم ضعیف و فقیر گرانادا روی آورد که در همان زمان، کمی آن سوتر برای نجات دادن سه ‌وال که در آب‌های یخ زده آلاسکا گیر کرده بودند، مرتباً با مسئولان آلاسکا تماس می‌گرفت تا از حال وال‌ها مطلع شود. او در حالی جهت نجات وال‌ها پنج میلیون و هشتصد هزار دلار هزینه کرد که مردم بی‌دفاع گرانادا در زیر چرخ دموکراسی آمریکایی لِه می‌شدند تا بدین طریق مشخص شود از نگاه یانکی‌ها، ارزش یک حیوان از انسان بیشتر است (!)

3. فیلیپین: ساکنان جزایر فیلیپین، با استفاده از نوشته‌های هوزه رزال «Jose Razal» و تحت رهبری امیلیو آگوینالدو «Emili Aguinaldo» خواستار استقلال کشور خود که تحت استعمار اسپانیا بود، شدند. در سال 1898 میلادی، آمریکا در فیلیپین وارد جنگ با کشور اسپانیا شد و یک سال بعد این جزایر را از اسپانیا گرفت. مردم فیلیپین، کماکان به شورش مسلحانة خود برای یافتن استقلال ادامه دادند، ولی دولت آمریکا در طول سال‌های 1899 تا 1901 میلادی، این حرکت را سرکوب و استقلال‌طلبان را قلع و قمع و رهبر آنان را نیز دستگیر کرد. در بعضی کتب تاریخی آمریکا، این کشتار را بسیار زیاد و بی‌رحمانه نقل کرده‌اند و بعضی بر این باورند که تعداد این کشتار به بیش از 200 هزار نفر بالغ شده است. ظلم و جور و سرکوب و غارت و جنایات آمریکا در این جزایر، کماکان ادامه دارد.

هر کجا جنگ است، پای آنان وسط است

در طول تاریخ و در تمام جنگ‌های معروف دنیا، پای استعمار در میان بوده است، تا بدین طریق چهرة واقعی آنان مشخص شود. نه فقط جنگ جهانی اول و دوم، بلکه در سایر جنگ‌هایی که تلفات جانی زیادی در پی داشته، دست ننگین غرب وحشی دیده می‌شود. در این میان می‌توان به چند جنگ مهم اشاره نمود:

1.جنگ اجتماعی یا جنگ مارسی: «مبارزة خونین متحدین ایتالیایی روم، برای به دست آوردن مزایای شارمندی روم (90 – 88 ق.م).»

2. جنگ انتقال یا جنگ میراث «War of Devolution»: «جنگی که لوئی فرانسه برای گرفتن هلند اسپانیا به راه انداخت (1668 – 1667م).»

3.جنگ بارون‌ها «Barons War»: «جنگ بین شاه و بارون‌ها در انگلستان (1267 – 1263).»

4.جنگ تریاک «Opium War»: «جنگ بین بریتانیا و چین (1842 – 1839).»

5.جنگ داخلی آمریکا: «جنگ خونین بین ایالات شمالی کشورهای متحد آمریکا با ایالات جنوبی آن که با نام‌های جنگ سرپیچی، جنگ انفصال و جنگ استقلال جنوب نیز معروف می‌باشد. (1865 – 1861).»

6.جنگ داخلی انگلستان: «جنگ داخلی بین طرفداران چارلز و هواخواهان پارلمنت (1446 – 1642).»

7.جنگ دهساله: «جنگ کوبایی‌ها با اسپانیا جهت رهایی کوبا از استعمار اسپانیا (1878 – 1868).»

8.جنگ سی ساله: «جنگ عمومی اروپا، که صحنة آن بیشتر در آلمان بود (1648 – 1618).»

9.جنگ شبه جزیره: «جنگ فرانسه در شبه جزیره ایبری بر ضد بریتانیا و نیروهای داوطلب اسپانیولی و پرتغالی (1814 – 1808).»

10.جنگ شمالی: «جنگ عمومی اروپا که پیش از همه، نواحی شمالی این قاره به ویژه سوئد را در بر می‌گرفت (1721 – 1700).»

11.جنگ صد ساله: «عنوان جنگ‌های فرانسه و انگلستان در (1453 – 1337).»

12.جنگ‌های اروپایی انقلاب فرانسه: «جنگ عمومی اروپایی که در نتیجه انقلاب فرانسه، سبب وحشت سلاطین و اشراف و روحانیون ممالک اروپا از نشر افکار انقلابی بین طبقات پایین درگرفت (1802 – 1792).»

13.جنگ‌های صلیبی: «نام رشته جنگ‌هایی که مسیحیان اروپا بین قرون 11 و 13م به منظور گرفتن اورشلیم (بیت‌المقدس) از مسلمین، انجام دادند.»

این جنگ‌ها سند متقنی بر نادرستی ادعای استعمارگران در صدور دموکراسی و انسان دوستی است؛ چرا که آنان اعتقاد به دموکراسی ندارند.

این غرب وحشیِ وحشیِ

حکایت دموکراسی صادراتی غربی‌ها، فقط منحصر به راه اندازی جنگ‌های خونین نیست، این فقط بخشی از ابعاد این قِصّة تلخ است. در روی دیگر سکّه می‌توان تجلی دموکراسی غربی را در ساقط کردن حکومت‌های مردمی و روی کارآوردن دیکتاتورهای جای گرفته در قدرت و مسحور در تباهی، به روشنی مشاهده کرد. دیکتاتورهایی نظیر پینوشه در شیلی، عیدی امین در اوگاندا، میلوشویچ در صربستان، صدام حسین در عراق و ... با چراغ سبز غربِ وحشی بر سر کار آمدند و پس از آن که توسط همین مدعیان دروغین دموکراسی به انواع سلاح‌های غیرمتعارف و حمایت‌های پیدا و پنهان آنان مجهز شدند و در نتیجه به قتل‌عام میلیون‌ها تن از هموطنان خود و سایر ملل دنیا پرداختند، توسط دوستان سابق خود یعنی غربی‌ها از صحنه سیاست محو شدند. بر اثر همین حمایت‌ها، چه بسیار انسان‌های آزادیخواهی که از دم تیغ غرب وحشیِ وحشی گذشتند. سالوادور آلنده و ارنستو چه‌گوارا از منطقة‌آمریکا، عمر مختار از منطقه آفریقا، رئیس‌علی دلواری، امیرکبیر، کوچک‌خان جنگلی از ایران و صدها آزادیخواه دیگر، قربانی همین دموکراسی صادراتی غربی‌ها شدند. بر این کارنامة سیاه، باید جنگ‌‌های طولانی و قومیتی که در بسیاری از کشورها از جمله رواندا و کامبوج اتفاق افتاد و محصول آن قتل عام میلیون‌ها انسان بی‌گناه بود را نیز افزود تا دموکراسی دروغین دنیای غرب بهتر شناسانده شود.

گسترة جنایات و خونریزی آمریکایی‌ها تمام دنیا را در بر گرفته است. امروزه در هر نقطة از دنیا، اثرات سوء صدور دموکراسی آمریکایی دیده می‌شود. پاناما، هائیتی، زییر، سودان، لیبی، عراق، ایران، افغانستان، چین، کلمبیا، السالوادور و ده‌ها کشور بزرگ و کوچک جهان، طعم تلخ دموکراسی غربی را چشیده‌اند.

 

منابع و مآخذ:

1. پیررنوون، جنگ جهانی اول، مترجم: عباس آگاهی، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد، 1369.

2. فرانکو باندینی، جنگ دوم، سعید کنعانی، انتشارات کانون معرفت، تهران، بیتا.

3. دوپویی تِروِر نویت، تاریخ جنگ‌ها، مترجم: پیروز ایزدی، انتشارات: مؤسسه مطالعات دفاعی و امنیتی دافوس، تهران، 1381.

4. سیدهاشم میرلوحی، آمریکا بدون نقاب، انتشارات کیهان، تهران، 1380.


نوشته شده توسط حقوق بشر در یکشنبه 88/10/27 و ساعت 5:45 عصر
نظرات دیگران()

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
خشونت پلیس انگلیس افراد زیادی را به کام مرگ میکشاند
نقض حقوق بشر در غرب
آلمان بهشت نقض حقوق بشر و آزادی های مذهبی
سارکوزی سمبل نژادپرستی فرانسه !
نامه ای از دانشجوی رشته حقوق به اوباما رئیس جمهور آمریکا
[عناوین آرشیوشده]
طراح قالب: رضا امین زاده** پارسی بلاگ پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
بالا