نقض حقوق بشر |
1-گزاره هایی که انسان به آنها اذعان و اعتقاد دارد، یا سخن از هست و نیست دارد، یا باید و نباید؛ می یابد که خدا هست، وحی هست، بخت و اقبال (شانس) وجود ندارد، سیمرغ نیست؛ یا مییابد نباید دروغ گفت، باید نیکی کرد، امانت را باید به صاحب آن بازگرداند. اما میان این دو نوع گزاره، دسته دوم مبتنی بر دسته اول است.
1-گزاره هایی که انسان به آنها اذعان و اعتقاد دارد، یا سخن از هست و نیست دارد، یا باید و نباید؛ می یابد که خدا هست، وحی هست، بخت و اقبال (شانس) وجود ندارد، سیمرغ نیست؛ یا مییابد نباید دروغ گفت، باید نیکی کرد، امانت را باید به صاحب آن بازگرداند. اما میان این دو نوع گزاره، دسته دوم مبتنی بر دسته اول است. باید و نباید هم نحوه ای از وجود دارند یا ندارند - به هر شکل - و گزاره های نوع اول، می توانند این مسئله را روشن کنند و در نتیجه معنا و مفهوم باید و نباید را معلوم نمایند. بهعبارت دیگر مبتنی بر گزاره های هستی شناختی است که می توان روشن کرد که باید و نباید معنا دارد یا نه، و اگر دارد، این معنا چیست و محمول چه موضوعی میتواند واقع شود. 2- اعتقاد به خدایی که می داند، در فعل خود مختار است و می آفریند، مستلزم اثبات صفت حکمت برای اوست و اینکه افعال او مبتنی بر غایتی در فعل – و نه از فعل – است. لازمه این نگاه، پذیرش این معناست که افعال مخلوق مختار او نیز در نزد او از غایتی برخورددار است.ادامه مطلب... لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|
فهرست موضوعی یادداشت ها
نوشته های پیشین
جستجو
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبر نامه
|
|